میخواید بزنید پشمای مردم رو بریزونید عب نداره
مشکلی نیست *-*
فقط لطفا به حجم پشم ریزونی صحبتاتون دقت کنید..
یه سری پشما نباید ریخته بشه...
خرج اپلاسیون رو از روی دوشمون ورمیدارید خرج کاشت مو و ابرو و مژه اضافه میشه :"
نکنید خب😂
میخواید بزنید پشمای مردم رو بریزونید عب نداره
مشکلی نیست *-*
فقط لطفا به حجم پشم ریزونی صحبتاتون دقت کنید..
یه سری پشما نباید ریخته بشه...
خرج اپلاسیون رو از روی دوشمون ورمیدارید خرج کاشت مو و ابرو و مژه اضافه میشه :"
نکنید خب😂
متنفرم از اینکه حالتون بده و من کنارتون نیستم تا آرومتون کنم و کاری از دستم برنمیاد
شاید ندونم چرا حالتون بده یا چی اذیتتون میکنه
اما اینو بدونید که یه شوکویی هست که همتون رو بینهایت دوست داره و همیشه آمادهی شنیدن حرفاتون با یه آغوش گرمه
میدونم شاید حس کنید این سختیا برای سنتون زیاد باشه و حق هم دارید همچین فکری کنید
اما زندگی هیچوقت آسون نیست خب؟
دارید سختی میکشید چون چه بخواید چه نخواید شما هر ثانیه دارید بزرگ میشید
زندگی سخته
ولی میشه بین همهی سختیاش همهی مزخرف بودنش همهی افتضاح بودنش..
آرامشو پیدا کرد
عشق و علاقه و محبت رو پیدا کرد
امید رو پیدا کرد
اینا عاملای درونیه
توی وجود خودتون و عزیزاتون دنبالش بگردید باشه؟
همتونو خیلی دوست دارم و براتون آرزوی آرامش میکنم
شبتون آروم🌌
[عزیزانی که دارای بیماری های قلبی_عروقی_تنفسی_دیابتی_فشار خون هستند لطفا ادامه پست را مشاهده نکنند چرا که در صورت هرگونه غش و ضعف و مرگ و میر هیچگونه مسئولیتی پذیرفته نمیشود!]
بچههای جدید یادشون نمیاد اما ما یه زمانی دغدغمون این نبود بین این پلیرهای جذاب کودومو انتخاب کنیم
ته تهش دنبال این بودیم چجوری پخش آنلاین بیان باکسمون وسط باشه😂
یچیز دیگه هم شاید یادتون نیاد یا نبوده باشید
اما بهمن پارسال (اگه اشتباه نکنم بهمن بود) بیان یه روز ناجورطور داغون شد و ما هیشکودوممون نتونستیم به پنلامون وارد شیم و تو وبایی که کامنتاشون باز بود حرف میزدیم :")
یادش بخیر چه دورانی بودااا :")
یه لحظه دلم تنگ شد :/😂
و خب خیلی ترسیده بودیم واقعا و فک میکردیم بیان هم مثه خیلی از سرویسای وبلاگ یهو قراره مختل شه
اما بی زحمت یه دیقه برید این پست بین کامنتاش کامنت باران (باران خودمون) رو پیدا کنید و جواب بیان به کامنتشو بخونید
حتی اگه خوندید هم دوباره بخونید
بیاید به بیان اعتماد کنیم بچه ها
من امروز خیلی از سرویسای بلاگ دیگه رو سر زدم اما هیچکودومشون به خوبی بیان نبود واقعا
اگرم خدای نکردههههههههه بیان چیزیش شد و نتونستیم همو پیدا کنیم بیاین یه وب با همین آدرسای فعلیتون تو بلاگفا بزنید و حداقلش اونجا خبرسانی کنیم بهم هوم؟
خلاصه که نگران نباشید خداییش بیان هیچوقت ناامیدمون نکرده
وقتی معلم میپرسه گذشته seek چی میشه :
هیچ حرررفی ندارم ")
+ به لحاظ روحی فوقققق العاده شنگولمممممممممممممممم
++ اما از لحاظ جسمی عرضم ب خدمتتون ک دیشب کلا 3 ساعت و نیم خوابیدم و هنو هیچی نخوردم :")
+++ زنگ بعد امتحان عربی دارم و هیچیییییییییی بلد نیستم هیهیهیییی
++++ کامبک دبویز........ وان آس....... زندگانی؟
+++++ امروز جمعا 5 مین بیان اومدم :")
1.
من از تو اتاق داد میزنم : بابااااااا ریدممممممممم
بابام از تو پذیرایی : اونکه کار همیشته یچیز جدید بگو
2.
ننم داشت یه مدل خرمایی درست میکرد که لازم بود ینفر با گوشتکوب لهش کنه و همش بزنه (درک کنید حس توضیح بیشتری نیس :/)
و بابامو صدا کرد چون مچ خودش درد میکرد
بعد من به بابام گفتم منم میخوام بکوبونمش
بابام : مگه بچه بازیه؟
من : مگه من بچم؟
بابام : اینکار تمرکز و هوش بالایی لازم داره.. باید حواست باشه کجاها به کوبیدن احتیاج داره
من : حداقل آی کیوی مورد نیاز برای اینکار چنده؟
بابام : حداقلشششش 130
من : به هر جهت..
آی کیوی من و شما یکیهههههههههههه
*سر دادن خندهی شیطانی ای که خودم هم از صدای خودم پشمام ریخت*
بابام : *زدن پس کلهای* بیشعور این چه طرز خندیدنه خواب از سرم پرید
الان مگه خوابم میبرهه
*بابام میره دراز بکشه و من ادامه کار رو انجام بدم*
a few seconds later
من : خسته شدمممم
نمیتونممم
بابا کار خودتههه
بابام : من که گفتم تو شل مغ--
من : نخیر ظاهرا علاوه بر هوش به تجربه هم لازمه که من ندارمش
بابام : برو بابا من پا نمیشم
مامانم : همیشه همینید
نمیشه ازتون یه کمک خواست
بخدا دست خودم سالم بود منت شماها رو نمیکشیدم
یه کمک به آدم نمیکنید
من : *میرم بالای سر بابام*
بابا لطفا پاشو وگرنه الان جفتمونو فوش میده هاا
بابام :
مجددا بابام :
همچنان بابام : ازت متنفرم ریحانه