چالش سی روزه‌ی راپیدنویسی

(اسمش خیلیم کراشه حرف نباشه)

خیلی اتفاقی شماره پست انقدر رند شد

آخر سوال هر روز یه آهنگ میزارم و بعد از تموم شدن هر ده روز آهنگا رو توی یه پست جدا میذارم..

امید است گشادی بر من غلبه نکند و این چالش رو تموم کنم TT

منبع جذاب چالش


D-1

درباره ده سال بعدت بنویس. چه کسایی توی زندگیتن؟ چه شغلی داری؟ چه عاداتی خواهی داشت؟ توی اوقات فراغتت چیکار میکنی؟ کجا زندگی میکنی؟

ده سال آینده 26 سالمه

قطعا مجرد و سینگلم

مطمعنا خانوادم و دوستام توی زندگیمن

تا اون موقع شاید تونسته باشم از اون کسایی که خوشم نمیاد توی زندگیم باشن خلاص شده باشم ولی قطعا همونطور که کسایی که دوسشون دارم توی زندگیم هستن ، ادمایی که دوسشون ندارم هم توی زندگیم هستن

با تمام وجودم دوست دارم هنوز توی بیان باشم ولی حتی اگه نباشم هم این رو مطمعنم که به یاد تک تک آدماش هستم

از شغلم مطمعن نیستم ولی مطمعن میشم به کامپیوتر و تکنولوژی مربوط باشه که دوستش داشته باشم و با تمام علاقم ادامش بدم که اگه یه روزی اوضاع هرچقدر هم برام سخت شد علاقم به اون شغل بتونه از بیخیال شدنم نسبت بهش جلوگیری کنه

عادت؟ نمیدونم

واقعا نمیدونم

آدم توی ده سال خیلی تغییر میکنه و نمیدونم چی بگم :)

از یه طرف میخوام بگم دیگه آدم شدم و عادتای سالم و لایف استایل مناسبی دارم بات کام آن من خودمو میشناسم و میدونم هیچوقت قرار نیست آدم بشم ^^

توی اوقات فراغتم میرم شهربازی ، توی یوتیوب میچرخم شایدم هنوز به ادیت زدنای گاهی به گاهی و نقاشیای کوچولو و با راپید علاقه داشته باشم کسی چه میدونه

نمیدونم اون موقع هنوزم به کیپاپ علاقه دارم یا نه اما اگه داشته باشم خودمو با ریلیتی شو ها و شناخت گروهای جدید سرگرم میکنم

تا اون موقع انسیتی احتمالا 70 نفری شدن و چنتایی از اعضا ازدواج کردن و کسی چه میدونه شاید بچه دار هم شده باشن (TT) شایدم یکی دو تا کاپلشون هم ریل اعلام شده باشه پس حتما سرم باهاشون گرم میشه

محل زندگی قطعا ایران

به هیچ کشور دیگه ای نمیتونم فکر کنم

شهر هم احتمال زیاد همین تهران زندگی کنم

شایدم دانشگاه چمران درومدم و رفتم پیش مامان جون و بابا جونم اهواز

ولی احتمالا همون تهران

به هر حال من از آینده خبر ندارم و آدمی هم نیستم که به آینده فکر کنم و براش برنامه بریزم و درکل از این کار خوشم نمیاد و حتی فکر کردن بهش بخاطر این سوال یه مقدار کلافم کرد :"

B.I ~ Cosmos


D-2

چه زمانی توی زندگیت از ته دلت احساس خوشحالی کردی؟

خب من توی اکثر مواقع زندگیم احساس شادی داشتم

نه اینکه بخوام بگم لبخندام فیک بود و این حرفا هاا

وسط همه مشکلاتم با تمام وجودم شاد بودم (البته.. اکثر اوقات وسط وسط مشکلاتم خوشحال بودم.. یا دیگه نهایتا بیشتر اوقات)

اما الان میخوام اونایی که واقعا از ته ته دلم اونقدری احساس خوشحالی کردم که فقط میخواستم جیغ بزنم و از شدت هیجان صورتم سرخ شده بود رو بگم

(حتی با فکر کردن بهشون لبخند روی صورتم اومده)

خب دوتاش مربوط به موقع هاییه که مامانم خبر حامله بودنش رو بهم داد :)

اولیش 8 سالم بود و من انقدررررررر ذوق کرده بودم که اومده بودم وسط پذیرایی و میچرخیدم و بالا پایین میپریدم :")

سر داداشمم 14/15 سالم بود و خب اون موقع خیر سرم یکم واکنشم عاقلانه تر بود اما اون موقع هم فقط جیغ زدم و اصوات نامفهومی مثل یستنکیمبسمتببیمنت از خودم درمیوردم😂😂

دوتای دیگشم مال موقع هاییه که به دنیا اومدن و برای بار اول دیدمشون و تینسنتکیبکتنمیشسنکتمیس اون دستای کوچولوشووووون خداااااا TT

یکیش مال موقعی بود که خبر قبول شدن تیزهوشانمو شنیدم

درواقع تا سه ثانیه قبل از اینکه بفهمم قبول شدم و حتی موقعی که وارد سایت شدم خیلی خیلی خنثی بودم

اما وقتی فهمیدم قبول شدم بازم خیلی خیلی حس تنیبتکشمستکمسی ای داشتم TT

یکی دیگشون هم خاطره تولد امسالم بود

با اینکه دقیقا همون روز قبلش میونم با چنتا از دوستام به شدت شکراب شد اما برنامه‌ای که چندتا دیگه از دوستام برای تولدم چیده بودن واقعا سر ذوق اوردم و واییییی اینجا رو هم که نگمممممم

اصن با تک تکککک پست ها و تبریکاتون یجوریییییییییییییییی خوشحال میشدم که میخواستم از پشت اسکرین بپرم لپتون رو گاز بگیرم (وحشی هم خودتونید :/ چیه ابراز محبت من با گازه :/)

واقنی یجوری اون روز برام پر از حسای خوب بود که از شروع پاییز تا الان دو بار دلم خواسته دوباره تولدم باشه😐😂

من همه‌ی سفرام هم برام پر از خاطره ها و حسای خوبه

از اون سفرای شمال با فک و فامیل و سه نفری جلو نشستن من و دختر عموم و پسرعموم (اون موقع کوچولو بودیم جامون میشد😐😂)

تا تک تک مافیاهای خانوادگی و تقلب مامان بزرگم (چیه خو پسرعمم رو دوست دارهههههه :/) و حتییی اون سفری که برای مراسم ختم خواهر مامان بزرگم (خاله بابام) رفتیم (شاید با خودتون بگید اینکه سفر برای ختم و دفن و اینا بود پس مسلما باید ناراحت میبودید اما تمام دغدغه روز اول من و کوثر (دخترعموم) این بود که چرا نوه های اون مرحوم دارن بستنی شکلاتی میخورن و به ما تعارف نمیکنن خجالت نمیکشن مثلا ما مهمونیم. دغدغه روز دوممون این بود که ایشالا اونی که ظرف پر از میوه های پوست کنده و قاچ کرده ما رو وقتی که رفته بودیم دستامونو بشوریم برده و خورده ، یجوری جزجیگر بگیره خیر ندیده :/// دغدغه روز سوممون (همچنان من و کوثر اما ایندفه به اضافه داداش کوثر ، مهدی) این بود که از اون بستنیایی که میگن مال فرداست ولی نوه های مرحوم دارن کوفت میکنن به ما هم برسه :> مرحوم نوه زیاد داشت.. دغدغه روز چهارم رو هم نمیشه بگم😂💔) پرر از خندس

واقعا اگه بخوام همه رو بگم تا روز 30ام فقط باید بشینم براتون خاطره خنده دار تعریف کنم سو تا اینجا کافیه :")

ONF ~ Popping


D-3

یه لیست از چیز هایی که میخوای توی زندگیت بهشون برسی بنویس

پلک زدن*

دوباره خوندن سوال*

فکر کردن*

به نتیجه نرسیدن-

چی بگم خب

من فقط میخوام به ارامش برسم همین

میخوام با کسایی که دوسشون دارم زندگی کنم و کارایی که دوست دارم رو انجام بدم

اره ساده و بی ارزش به نظر میرسه

اما برام کافیه

اینا بیشترین چیزاییه که میخوام و بقیش چیزای کوچیک و اکثرا مادیه که میتونم بهشون برسم و در حد رفتن توی لیست چیزایی که میخوام بهشون برسم نیست

ولی خب دلم میخواد یه شغل خوب داشته باشم

شغلی که دوسش داشته باشم

شاید یه رتبه خوب توی کنکور رو هم بخوام

به اندازه ی کافی تنهایی هم میخوام

درواقع خیلی چیزای بزرگ و کوچیک رو میخوام

ولی بیشتر از همه همون آرامشه رو میخوام :)

Eric Nam ~ Any Other Way


D-4

کدوم یکی از آدمای معروف برات الهام بخشه؟ چرا؟

سوالای این چالش داره سخت میشههههههه

من رول مدل و الگو و اینا ندارم

ولی الهام بخش؟

اصن تعریف دقیق الهام بخش چیه..؟

یه دقه همینجا وایسید برم یکم بسرچم میام

خب اوکی من اومدم

تا اونجایی که من فهمیدم

الهام بخش بودن ینی شخصی/چیزی که باعث انگیزش تو میشه و باعث میشه تو حس خوب داشته باشی

اون بحث انگیزش رو هنوز ایده کاملی راجبش ندارم چون من 99.98 درصد عوامل رفتار و اینام درونیه و اصن ربطی به بقیه نداره

ولی اون حس خوب و اینکه باعث میشه امید و انگیزه بگیری..

یه لحظه فقط جمین اومد توی ذهنم :)

میدونید این بشر در کنار حجم زیادی از مود بودنش

به شدتتتت..

واقعا کلمه‌ای برای توصیفش پیدا نمیکنم

خیلی خیلی خیلیییییی ماهههههه

اصلا این حجم از مهربون بودنش و اهمیت دادنش به بقیه همیشه باعث میشه احساس آرامش و با ارزش بودن داشته باشم

اصن جوری که "پرنسسای من" صدامون میکنه ، برامون ادیت میزنه ، ازمون عکس میگیره و و و..

همشون برام پررر از حس خوبه TT

عااااااا

یه نفر دیگه هم یادم اومددددد

سونوو

نمیدونم قبلا گفتم یا نه اما بعد از هچان با یه اختلاف کم من بیشترین شباهت رو به سونوو و بعدش وویونگ دارم

و حتی اگه بخوام منطقی نگاه کنم از لحاظ فکری و رفتاری و منطقی به سونوو بیشتر شبیهم

چون هرچی باشه سونوو ENTP عه و هچان ENFP :")

واقعنیی شباهتم به سونوو خیلی اوقات از شباهتم به هچان میزنه بالا *-*

بیکاز آو دیس

میتونم بگم سونوو برای من یه منبع الهام فوق العادس

از سونوو بیشتر از هرکس دیگه‌ای دارم یاد میگیرم که تو زندگیم صداقت بیشتری به خرج بدم و واقعا مهم نیست چه اتفاقی بیوفته.. فقط صادق باشم

اینکه سونوو تو همه‌چی مهارت داره (+ حرفای بابام) باعث شد واقعا به این فکر کنم که استعداد چیزی نیست که ما باهاش متولد بشیم بلکه چیزیه که ما باید پرورشش بدیم

گاهی دیدن سونوو باعث میشه دلم بخواد بیشتر تلاش کنم

آره حالا که نگاه میکنم سونوو واقعا یه منبع الهامه برام~

عاها و اینکه جوری که قویه رو واقعااا دوست دارم TT

و جوری که میشه حس کرد گاهی براش سخته اما بازم احساساتشو بروز میده~

خلاصه که این پسر خیلی محشره TT

چون از جمین و سونوو صحبت کردم عکس و آهنگ از هردوشون میذارم :")

NCT DREAM ~ Rainbow

Sunwoo ~ Berry


D-5

اگر فقط سه روز وقت داشته باشی که ده میلیون پوند رو خرج کنی، باهاش چیکار میکنی؟

خب

اول بریم قیمت پوند امروز رو دربیاریم

قیمت پوند انگلیس امروز 5 آذر : 38,696 تومان *-*

ده میلیون پوند میشه 386 میلیارد و 960 میلیون تومان ناقابل

اول از همه میرفتم یه حساب باز میکردم و انجام کارهای دیگه که بعد از سه روز هیچ خری نتونه باقی پول رو ازم بگیره

بعدش میرفتم چنتا زمین و خونه و این چرت و پرتا میخریدم

هایش پولش خیلی زیادههههه

چنتا ادم کاربلد جمع میکردم و یه بیزینس تکنولوژی طور راه مینداختم که حس بیان جرییاتش نیست درواقع اصن بهش فک نکرده بودم :"

دیگه بقیه چیزا کوچولو کوچولو و ناقابله :"

EXO ~ Lotto


D-6

اگر میتونستی زندگیت رو از اول شروع کنی و سه تا چیز رو عوض کنی، چه چیز هایی رو تغییر میدادی؟

1. اولین پنهان کاری زندگیم رو انجام نمیدادم

2. به سه نفر نزدیک نمیشدم

3. یا یه کاری میکردم به دنیا نیام و اگه نشد همه‌ی شخصیت و اخلاق و وجودم رو میکوبیدم از نو میساختم

Sasha Sloan ~ Older


D-7

یه نامه برای خود 10 سالت بنویس.

ده سالگیم..

کلاس چهارم/پنجم

خب میگفتم

سلام بچه

میدونم از نصیحت و این چرت و پرتا خوشت نمیاد

ولی همه‌چی اوکیه همینجوری برو جلو

راهت درسته

خواستم بگم احمق اون جشن آب بازی اول رو از دست نده سر دومیش قراره کلی حسرت بخوری که چرا سر اولی ادا تنگا رو دروردی و هیچی بازی نکردی

مثه مهسا توی اون تونل طورا که اسمشو یادم رفته مثه اسب بدو و مثه طوطی جیغ بکش و مثه فیل همه رو خیس کن و کِیف دنیا رو ببر گور بابای بقیه *-*

درسته بعد از شیش ماه تازه متوجه شدن تو هرروز با شلوار لی میرفتی مدرسه ولی بعد از اینکه متوجه شدن هم اهمیت نده و همچنان با شلوار لی برو چون محض رضای خدا کودوم خری از اون شلوارا خوشش میاد؟

یچیزی رو یادت باشه

Sometimes it's better to let someone go

آره تو شیش/هفت سال دیگه قراره این آهنگو بشنوی ولی قرار نیست این جمله به دردت نخوره خب؟

جایست دونت کر ابوت نو وان اوکی؟

هرکی هرچی بهت گفت بهش بگو به یه ورم اونا هنوز معنیش رو نمیدونن راحت باش *-* (الان که دارم فک میکنم الینا هم یچیزایی حالیش بود ولی..)

بذار همه هر غلطی دلشون میخواد بکنن برات مهم نباشه

صرفا بخاطر اون هفت سال دوستی تحملش نکن بالاخره که قراره رفاقتتون بهم بخوره چرا بیشتر زجر بکشی؟

نیلو خیلی خیلی خیلی ماهه بچسب به همون دختر ") (ممبسمسلمینن یهویی میصش شدم...)

همچنان لیدر تیم آهنگ مدرسه باش آرتمیس هم معاونت با همدیگه دو تایی آهنگ غیرمجاز بخونید کسی کاریتون نداره

به نگاهای چپ چپ بقیه هم اهمیت ندید چون همه بعد از دو ماه قراره روی قفلیای شما قفلی بزنن :"

هوای آوا و مروارید رو هم داشته باش بیشتر از اونچیزی که فکر کنی دوستت دارن ")

خواستم بگم تا شیش سال دیگه هنوز این تفکر هیشکی منو دوست نداره رو داری و این حرف یجورایی خطاب به خودمم هست : بچ بس کن :/

البته تو هنوز نمیدونی بچ ینی چی ولی بازم مهم نیست بزرگ شی میفهمی (میدونم از این حرف بدت میاد میخوام حرصت بدم...) (کودوم منگلی رو دیدین حرص خودشو درمیاره😂)

و در آخر

طبق معمول همینطوری که الان داری پیش میری به حرف هیشکی اهمیت نده

بیشتر کتاب بخون و لذت ببر چون باورت نمیشه ولی چند ساله دیگه توی سال حتی یه کتابم نمیخونی..

باورت میشه؟

تویی که روزی حداقل دویست/سیصد صفحه کتاب میخونی وقتی من بشی دیگه کتاب نمیخونی...

فکر نمیکردم تو برام انقدر دور به نظر برسی :)

و عااا یچیز دیگه

هرکودوم از فک و فامیلا نشستن برای دکتر شدنت برنامه چیدن یا بهت گفتن خانوم دکتر آینده فقط یه پوزخند بزن و تو دلت جر بخور چون تو قراره بری دنبال علاقت ^^

دیدن قیافه ها و واکنشاشون خیلی خوبه یونو

انی وی دیگه حرفی ندارم..

میدونم از اسپویل خوشت میاد ولی من اگه تمام اشتباهات آیندت رو برات بگم انقدری کله خر هستی که همشونو تکرار کنی پس بیخیالش :"

موفق باشی کوشولو :")

NCT DREAM ~ Hello Future


D-8

تصورت درباره یه تعطیلات تابستون ایده آل چیه؟

1. لش کردن خوردن و خوابیدن :)😂😂

2. بیدار موندن تا نصفه شب

3. درس نخوندن

4. رفتن به کلاسی که دوستش دارم

5. مسافرتی که بهم خوش بگذره

TXT ~ We Lost The Summer


D-9

اگر قرار بود از روی زندگیت یه فیلم بسازن، کدوم آدم معروف نقش تو رو بازی میکرد؟ چرا؟

هیچوقت نمیذاشتم فیلم زندگیم ساخته بشه~

CIX ~ Movie Star


D-10

اگر قراره بود توی یه جزیره با سه نفر گیر کنی، اون سه نفر چه کسانی بودن؟

چرا دلم میخواد تنها باشم؟

خب اگه نمیشه تنها بود

یکی که آشچزی بلد باشه

یکی که لیدر باشه

یکی که مخش تو شرایط سخت خوب کار کنه

NCT DREAM ~ DREAMING