یه جورایی..

بی حسم ولی عصبانیم..

آروم نشستم سر جام و هیچ احساس خاصی ندارم ولی حس میکنم عصبانیم اما اگه ازم بپرسن چرا عصبانی ای جوابی ندارم که بدم

صادقانه از این بی حسیام بیشتر از همه احساسات بدم میترسم..

دلم نمیخواد ادامه بدم

نه اینکه نتونم

فقط نمیخوام

اتفاقا تمام مشکل تخمیم اینه که میتونم.. ولی نمیخوام..

ناراحت کننده نیست؟

اونی که نمیتونه میخواد و اونی که میتونه نمیخواد

میدونید ذهنم مقل یه کلاف کاموایی شده که انقدرررر پیچ و تاب خورده و گره داره که نمیتونم سرشو پیدا کنم و باید چند تا جاشو ببرم تا بتونم گره هاشو باز کنم و من نمیدونم کجا رو ببرم..

این مدته انقدررر به این و اون و در و دیوار فاک نشون دادم که غضروفای انگشت وسطم درد میکنه:"

ولی وقتی معلم زمین شناسیم گفت اگه اسمتونو ننویسید 2 نمره کم میکنم، متوجه شدم علاوه بر من 4 تا دیگه از بچه ها هم انگشت وسطشون بالا اومد😂